قرار گذاشته بودیم تقسیم کار کنیم امروز رو و من غذا بپزم و بشینیم سر کارمون. صبح که بیدار شدم دیدم یه سری پیام اومده ولی حوصله خوندن نداشتم. غذا رو گذاشتم و بعد نشستم یخرده خستگی در کنم و یه نگاهی به پیاما بندازم.

اولین پیام عکس سردار سلیمانی بود و دست جدا شده ش به همراه انگشتر عقیقش. مات مونده بودم و باورم نمیشد. رفتم تازه اینستا رو باز کردم و دیدم انگار راسته!

شوکه بودم!

عموما سابقه ابراز احساسات برای فقدان کسی رو ندارم. بجز موارد بسیااار معدود!

ولی امروز دست خودم نبود، اشک هام بی اختیار می ریخت. هی به خودم میگفتم چته آخه؟ باز می دیدم فقط دلم میخواد گریه کنم.

بازم نمیدونم از فقدان اون بود که اینطور اشک هام سرازیر بود، یا اینکه بدجور حس عقب موندگی یهو پیدا کردم، یا چیزای دیگه. شایدم ملغمه ای از همش.

 

رفتم سوپری محل، فروشنده که کلا از هفت دولت ت آزاده میگه انگار سردارو کشتن، نه؟ گفتم آره. انگار منتظر تایید خبر بود فقط!

 

بعد دیگه تنها بودم و هی نمیدونستم چطور تخلیه شم! رفتم بیدارش کنم بهش بگم. گفتم حالا بده جغد بدخبر بشم و از خواب بیدارش کنم. سردرد میگیره. شبا که نمیخوابه میشینه پای تدوین و غیره. خسته س.

 

دست آخر زنگ زدم به اون یکی، از خواب بیدار شده. گفتم پاشید ناهار بیایید پیش ما. امیدوار هم بودم ادا در نیاره و قبول کنه. بعدم خبرو بهش دادم و اونو شوک دادم.

هیچی دیگه اونا قرار شد بیان.

منم صرفا جهت اینکه نمیتونستم امروز تو تنهایی بمونم، خودمو جمع کردم و رسما مجلسی غذا پختم برای همه. البته اشک ریزان!

هی به خودم هم میگفتم واقعا چه وقت لازانیا درست کردن بود آخه؟! رسما دو بار غذا پختم! اونم من که اغلب اهل غذا پختن نیستم!

ساعت ده بود که اونم از خواب بیدار شده و بدو بدو اومده با قیافه ترسیده و شوکه!

بعدم زنگ زدم به اون یکیا بگم ما و مهمونا میاییم پیش شما، که اونام بی خبر بودن و خلاصه امروز به همه شخصا این خبر رو واصل کردم!

 

بعدم رفیق قدیمی اصفهانیم زنگ زده و تا گوشی رو برداشتم زده زیر گریه. بعد که حرفاشو زده میگه شماره فلانی رو بده بهش بزنگم. گفتم قربون دستت! اون نمیدونه! نمیخواد زنگ بزنی اینجوری میترسه!

 

بعدازظهرم یه مهمون دیگه به جمعمون اضافه شد و گفت منم دیدم امروز نمیتونم تو خونه تنها بمونم و خلاصه تا آخر شب همه دور هم جمع بودیم و کلا به بحث و خبر ی گذشت و البته حرص خوردن از دست صدا و سیما با اون خبر رسانیش و ت وحدت گراییش تو بحران و سانسورهای مزخرفش و تحمیق مردم!! آخه صادق خرازی و زنگنه و بقیه شون متفکرن یا تحلیل گر یا اصن موافق رویه مقاومت؟ آخه چرا میخواید بگید ما همه با هم هستیم با این مدل خرکی که ببعی هم باورش نمیشه! چقد همیشه ضد رسانه اید!

 

از تحلیل های عجیبی که امروز خوندم: هدف سلیمانی نبوده! اونو اشتباهی زدن!

آره خب هدفشون داماد سلیمانی یا شایدم محافظ های سلیمانی یا محافظ های ابومهدی بوده! اونم با این گرای دقیق!

 

از واکنش های عجیب امروز: دوستم استوری گذاشته بهرام که گور میگرفتی همه عمر/دیدی که چگونه.

میخواستم بهش بگم ببین تو این یه مورد انصافا دین و مذهب و ت و حتی اپوزیسیون بودنم ربطی نداره! انصاف لازمه فقط و آزادگی!

ولی نگفتم چون خداوکیلی عقلش نمیرسه! حالا بذار خودش اثرش رو که دید میفهمه.

امید دانا که کلا اپوزیسیون خارج نشینه و زرتشتی شده، امروز تو یوتیوب فیلم گذاشته با لباس و پرچم مشکی و چشمای پف کرده!

 

عاقا حتی محمود دولت آبادی هم پیام تسلیت داد!

 

آمریکایی هام هشتگ #deariran رو ترند دوم کردن! همه جوره هم دارن از آمریکایی بودنشون برائت میجویند!

نوشته بود ما رهبرتونو زدیم درسته؟ میشه شمام تلافی کنید همینطوری؟ انصافا ترامپ ترور شه خود آمریکایی ها خوشحال تر میشن!

ترند اول هم سلیمانی شده (انگلیسیش). 

 

یعنی واقعا ترامپ بخاطر یه رأی آوردن، چه کرد! بد باخت! فک کرده رای میاره، اینجوری. الان آمریکایی ها اهل هزینه دادن نیستن که! انگلیسیِ جنگ_جهانی_سوم ترند سوم شده! همه ترسیدن جنگ بشه!

اینستا هم پست های مربوط به سردار سلیمانی رو داره پاک میکنه، چون اگه هشتگش بالا بیاد، مشخص میشه ایران طرف ضد ترور و ضد داعش بوده و این کلی عملیات رسانه ای شون رو از بین میبره.

 

البته که جنگ نمیشه! چرا؟ چون تو ایران هم بعضیا فقط با اسم جنگ همه چیزو میدن میره.

بهترش اینه همه کشورهای عضو مقاومت منطقه یه منفعت آمریکا رو بزنن. اینطوری ایران هم هزینه کمتری داده. چون حالا آمریکا مسوولیت حمله رو قبول کرده و ایران نمیتونه مثلا عربستان یا اسرائیل رو بزنه به جای این ترور. هر چند الان جنگ هم راه بندازه تو دنیا پذیرفته شده س!

 

مثلا یمن عربستان رو بگیره، برای قدرت اول شدن ایران تو منطقه کافیه! عراق هم پایگاه های نظامی آمریکا رو ببنده. مقتدی صدر رو ول کنن با جیش المهدی ش بزنه بیرون کنه آمریکایی ها رو. البته هدفشون هم همین بوده همیشه. یعنی باید به این مقتدی صدر گفت همیشه اشتباه زدی داداچ، این بار بزنی درست زدی!

دیگه اسرائیل و اذناب هم دست حماس و حزب الله

همه دنیا هم می پذیرن که اینا بزنن. 

 

+ یکی از افغانولوگ های اینستا در سکوت همه چیز رو پی گرفته امروز. غالبا از هر موضوعی منفی ترین نکته شو درمیاره و مقاله میزنه دربارش. دوست دارم بدونم الان خوشحاله یا چی؟

آدم وقتی اطلاعاتش تو یه حوزه ای زیاد میشه، همیشه ترس این هست که خیلی اغراق آمیز مخالف خون بشه. این دوستمون هم زیاد با مشکلات افغانستانی ها تو ایران در ارتباطه. منم قبول دارم خیلیاش درست نیست، باید قانون عوض شه، باید حل شه. اصن هم تو این مورد برای نه افغانستانی ها، که هر ملیتی نژادپرستی ندارم. خودمم شده یه وقتایی یه موضوعی رو پیگیری کنم براشون. ولی خب علت هاشم میبینم. گاهی هم میدونم از کجا آب میخوره، اینطوری همه رو به یه چوب نمیرونم! یه وقتایی باهاش بحث های لایتی هم میکنم. ولی غالبا میذارم راحت باشه.

این تیپ آدم ها رو میشناسم، به این راحتی ها چیزی رو نمیپذیرن. چون مشاهدات زیاد دارن. اما آیا مشاهدات زیاد=تحلیل صحیح؟؟!

 

+ دیگه همه مهمونا شب اومدن پیش ما خوابیدن که یه وقت تنها نمونیم

 

 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عصر تاریکی:خاطرات پاپتی شهر زیرنویس نارنجی گراف Michael وب پیشرو دانلود برنامه اندروید خريد و فروش فيش حج musicmfazel