مث همیشه دقیقه نود کارو اعلام کردن و سپردن به یکی، اونم هیشکی نیس کمکش کنه. ده تا کار هم که با هم میخوان انجام بدن. تا یه اتفاق بدی نیفته کوتاه نمیان.

ازونجایی که ید طولایی در طغیانگر نمودن نیروهاشون دارم بهش گفتم هیچ وقت اینطوری کار قبول نکن وقتی خبر نداری قراره چی بشه. الانم دو سری نیرو بچین؛ پشتیبانی، فکری. به اونام هیچ توضیحی از جزئیات کار نده. اگه بدونن نمیذارن، بعدا که فهمیدن میگن دمت گرم!

برای وقت های آزاد بشین با بچه های فکری برنامه بریز. هیچ وقت مطمئن نباش کارو اونا درست انجام میدن. اینجا بهترین حالت ارتباط رو در روئه، نه سخنرانی و کارگاه. ما اگه مشاوره درست میدادیم این وعض دانشگاه و حوزه نبود!

اونم بچه روشنی بود، گفت قبول دارم، نیرو ندارم. دیگه هر چی شماره داشتیم دادیم بهش، باشد کزان میانه چنتاش کارگر شود.

 

در نتیجه؛ آخر هفته لواسون، جهت شستشوی فکری بچه کنکوریا

 

+ کارو براش فرستادم هنوز جواب نداده. دارم سعی میکنم آرامش خودمو حفظ کنم

+ بالاخره قرار گذاشتیم، اگه سنگ از آسمون نباره اون روز!

+ تا الان بخاطر کارام بهونه داشتم، دیگه برم یه دستی به بال اسباب کشی بزنم

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

picture.romantic یوزر و پسورد نود 32 من درونگرا سایت تخصصی پایان نامه های دانشگاهی - همه رشته ها عربی لهجه عراقی آموزش پرورش قارچ ، ماهی و دیگر گیاهان و جانوران Jennifer پلی وان